دوستان گرامی:
شعر زیر بمناسبت مرگ عزیزی نوشته شده است.
امید است که خداوند روح تمام رفتگان را قرین رحمت خود فرماید.
خداوندا ملال گریه دارم
زدلتنگی خیال گریه دارم
به یاد لاله های رفته بر باد
چنان داغم که حال گریه دارم
گه گاه،پندار مرگ در روحم طغیان می کند.. اما در آن لحظه ها درد جدایی ازکسان و یاران را با یاد وصال معشوق ازلی و ابدی از یاد می برم...!!
و چه هول آور و ترس انگیزست مرگ، برای بی خدایان که مرگ را پایان زندگی می دانند...
با لب خندان ز دنیا می روم
با امید دوست (( تنها)) می روم
دیگر از شهر شما دل کنده ام
چون نسیمی سوی صحرا می روم
ذره ام لیکن به خورشید می رسم
قطره ام .. اما به دریا می روم
دوستان!! در مردن من..زندگیست
چون !! به دیدار خدای میروم
پر گشایم نغمه زن ،،تا باغ دوست
لحظه ایی بنگر،، چه زیبا می روم
چونکه فرمان در رسد تا کوه (طور)
با (دید بیضا) چو (موسی) می روم
دیده ام در خواب خوش ،،فردوس را
از پی تعبیر رویا ،، می روم
تا نپنداری اسیری خاکی ام
چون ملک تا آسمانها می روم !!!