سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلـــوتگـــه دل
 
 RSS |خانه |ارتباط با امیر امیری| درباره امیر امیری|پارسی بلاگ
»» یــادِ ایـــامِ من !!!

چندین سالِ پیش وقتی که خیلی کوچیک بودم هیچوقت فکر نمیکردم که روزی تشکیل خانواده بدم .... نه اینکه قدرت این کار رو در خودم نمیدیدم !! نــه !!!

بلکه در خونه پدر و مادرم اونقدر شاد بودم که اصلاً به این موضوع فکر نمیکردم

جمعی صمیمی که گاهاً دعواهای بین ما بچه ها هم اون رو قشنگتر و صمیمی تر میکرد

سفره ای که باید حتماً با بودن تمام اعضای خانواده پهن میشد

و جمعه هایی بهتر و زیباتر

وقتی هم که بزرگتر شدیم و به قول معروف از آب و گِل در اومدیم

جمعه هامون رنگ دیگه ای گرفت

و با وجود خواهرزاده هام اون روزها قشنگتر شد

پدرم استاد درست کردن غذاهای منقلی بود و بالطبع ما هم همینطور ... و مجبور به کمک بودیم

غذاهایی مثل :: کوبیده ؛؛ کباب مرغ ، بریان و یا همبرگر زغالی و ده ها غذای دیگه که وقتی پدرم وقت آزاد داشت درست میکرد

تمام روزها سرگرم کننده بود

اما جمعه وقت بیشتری رو برای با هم بودن داشتیم

تو زمستون ؛؛ تو ایوون می نشستیم و منقل رو پر زغال می کردیم و زیر زغالها رو هم کلی سیب زمینی می ذاشتیم تا.....

اما حالا دیگه نه !!!!

پدر و مادر و برادری که کیلومترها دورتر از اینجان

و زندگی ای که دیدن اقوام رو کمی مشکل تر کرده

 و خانه هایی که تبدیل به قفسی شدند بنــام آپــارتمــــان

واقعاً که دلم برای اون روزها تنگ شده

دوست دارم که تنها یک بار دیگه  اون روزهـــا تکـــرار بشه

هر چند که این آرزویـــی محاله.

هر چند که الآن هم به لطف خدا زندگی خوب آرومی دارم

امــــــا باز هم

گاهی وقتها فکر میکنم که کاش همونطور بچه می مـــونــدیم

کاش هیچوقت بزرگ نمی شدیم

و کــاش.....

اما باز هم همه اینها یک آرزوی محالند

روزهایی که خیلی از ما ایرانیها آرزوی تکرار اون رو داریم

اما میدونم که

محــــالــــه

محـــال 

 

آآآآه ه ه

گریه مکن که سرنوشت
گر مر از تو جدا کرد
عاقبت دلهای ما
با غم هم آشنا کرد
با غم هم آشنا کرد
چهره اش آیینه ی کیست
او که با من روبرو بود
درد و نفرین بر سفر باد
این گناه از دست او بود
این گناه از دست او بود

ای شکسته خاطر من
روزگار از جان من
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان داد
ای دلت خورشید خندان
سینه ی تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
آنچه کردی با دل من
قصه ی سنگ و صبور بود
من گلی پژمرده بودم
گر تو را صبرم بود
ای دلت خورشید خندان
سینه ی تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود

سینه ی تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
ای شکسته خاطر من
روزگار از جان ما باد

ای شکسته خاطر من
روزگار از جان من
ای درخت پر گل من
نو بهارت ارغوان داد
ای دلت خورشید خندان
سینه ی تاریک من
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود
سنگ قبر آرزو بود



کلام دوستان ()
نویسنده : » امیـــر امیــری ( چهارشنبه 87/1/21 :: ساعت 8:50 صبح )
»» لیست کل یادداشت امیر

نیاز آدمها
پول نان
گر بدی گفت....
دروغ
بگذار و بگذر
خنده
خیال
خوبی..!
چند شنبه ها
توبه
[عناوین آرشیوشده]

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر