پوسیدم اینجا آنقدر طوفان نوشتن از اشک های کهنه گلدان نوشتم گندم نشان آخر تنهاییم بود این حرف را با هرچه اطمینان نوشتم یکبار هم آدم شدن گفتم خدایا اما خدا را هم برای نان نوشتم