سوت مزن ای یارب
سوت پایان همین روزها را
سوت اتمام کنارش بودن
تو مزن سوتت را
تا شوم من کروکور
تا نبینم که بردی به دهان
سوتت را
تا نبینم که دمیدی بر آن
تا کنی اعلام
وقت تنهایی من!
چه بگویم ؟
هر چه گویم غلط است
حرف من که غلط است
عملم هم غلط است
هر چه باشد
حرف من بی جا نیست
تو مزن سوتت را
تا شوم من کرو کور
چون همیشه تنهام
تک و تنها و غریب
مردی تنها و اسیر!
چون اسیر مهرم!
چون همین چند روز است
وقت همراهی و همیاری او
وقت همراهی آن یار عزیز
با من یکه تنها و اسیر
سوت مزن ای یارب!
تو مزن سوتت را
تا شوم من کرو کور
* امیر امیری *