»» گدایی عشق.
وقتی واقعیت ها , آدم را فریب بدهند چه کار می شود کرد ؟
روزگاریست که حقیقت هم لباسی از دروغ بر تن کرده است
و راست راست توی خیابان راه می رود
عشق نشسته است کنار خیابان , کلاهی کشیده بر سر و دارد گدایی می کند
و مرگ , در قالب دخترکی زیبا , گلهای رز زرد می فروشد
زندگی , در لباس افسر پلیس , برای ماشین های تمدن سوت می زند
و شادی , در هیئت گنجشکی کوچک , توی سوراخی در زیرشیروانی , از ترس گربه خشونت , قایم شده است
و آدم ها , همان غورباقه های سرگردان مرداب تنهایی هستند
که شاد از شکار مگس های عمرشان شب تا صبح غورغور می کنند
کلام دوستان ()
نویسنده : » امیـــر امیــری ( یکشنبه 85/2/24 :: ساعت 1:5 عصر )
»» لیست کل یادداشت امیر
نیاز آدمهاپول نانگر بدی گفت....دروغبگذار و بگذرخندهخیالخوبی..!چند شنبه هاتوبه[عناوین آرشیوشده]