خداوندا
رمضان هم تمام شد
ماه میهمانی تو.
ما که سی روز روزه گرفتیم تا حال نیازمندان و فقرا را دریابیم، اما نشد که نشد
حواست نبود، ما امیدمان به سیری افطار بود و نیازمندانت بی امید
ناامید از اینکه حتی لقمه ای باشد برای زنده ماندن
حواست نبود که سفره های افطار ما رنگین بود و سفره نیازمندانت همچنان تهی.
فرقی نکرد،سفره هایشان تهی بود و صد البته هم تهی خواهد ماند
این ماه هم گذشت
حال ما ماندیم و سیاهه اعمالمان در نزد تو.
و اما فردا
عید است و مسلمانان مقرب درگاهت در فکر پاسخ به این سوال که
ناهار فردا چه باشد بهتر است؟
مرغ ؟ کباب؟ گوشت و برنج اعلاء ؟
کدام؟
اما ایکاش میدانستم که بندگان فقیرت در فکر آنند که فردا غذایشان چه باشد بهتر است!؟یا در فکر آنکه برای فردا،آیا غذایی برای زنده ماند هست یا نه!؟
خدایا
ما که حالشان را درک نکردیم،خودت درک کن
ما که کمک نکردیم،خودت کمک کن
ما که سیرشان نکردیم،خودت سیرشان کن
ما که باعث و بانی این فقر را کاری نکردیم،خودت نابودش کن
خدایا
ببخش که در این ماه هم مثل دیگر ماههای سال
هیچ غلطی نکردیم جز ادعا
پ.نوشت :
یادش بخیر که وقتی کوچیک بودم،حال و هوای ماه رمضان خیلی فرق داشت با الان.
( امیر امیری )