این حال و روز من و شماست
بخوانید
.
.
بعد از یکسال و نیم تردد در یک محیط کاملا فرهنگی و دیدن هر باره مدیر پرطمطراق این مهدعلم و دانش، برایم جالب بود که افرادی که هر روزه و هر لحظه در کنار او قرار دارند دقیقا شغلشان چیست!
با اینکه به دفعات برای دقایقی به اتاق مدیر رفته بودم دیدن مداوم آن عده، بالاخص جوانی ، برایم تعجب برانگیز بود و نوعی دغدعه ذهنی را برایم ایجاد کرده بود.
و اما امروز
دغدغه و آتش اشتیاقم خاموش شد و ... امروز دقایقی را با مدیر گذراندم و در تمام این دقایق این جوان، تنها خیره به مدیر بود و بس
و هر از گاهی برای خوشایند مدیر، کلماتی میگفت و هر دو می خندیدند
(و عجب نگاه عاشقانه ای بود میان آن دو مرد)
.
آنوقت بود که فهمیدم هنوز هم هستند ملیجک ها و سوگلی ها.
{پی نوشت را بخوانید}
.
.
فکر میکردم وقت آن رسیده تا دوران ملیجک ها وسوگلی ها به سر برسد.
راستی
چه بد است که عده ای از پول بیت المال حقوق می گیرند و پاداش، تنها برای همین نگاه کردن ها و همین شوخی ها و همین ملیجک بازی ها.
اخطار:
امروز برای دومین بار فهمیدم که احترام به این افراد، احترام به مدیر است و ذات مقدس ریاست./
اولین بار که فهمیدم پست سوگلی ها را نوشتم
و دومین بارش
این پست
چراکه
من امروز بعد از کلام ملیجک(سوگلی) وقتیکه او را در میان فاضلاب غوطه ور کردم به مذاق مدیر خوش نیامد و مدیر هم مانند او مغموم شد و دلگیر
اما من شاد شدم و آرام و به قول دوستان پرشور در افق محو گشتم.
نمیدانم..شاید ایراد از من است،
چه کنم در این خصوص هیچگاه نخواهم فهمید.
متنفرم از این افراد،
چه مدیر
چه ملیجک
و چه سوگلی
.
.
??کاش میدانستم کمبود از کیست؟
رئیس یا مرئوس؟
.
.
پ.نوشت اول:
دو بار دیدم و هر دوبار هم در محیط های فرهنگی که باید فرهنگ را بسازند....
شاید هم این رسم احیای ملیجک هاست تا بیشتر خوششان بیاید و روزگار بیشتر به کامشان باشد
.
پ.نوشت دوم:
راستی
ملیجک ها و سوگلی های شما کجاست؟
نکته:
برای خواندن پست سوگلی ها به پست قبل مراجعه کنید.
________________________________
از سری روزمرگی های من
یکم / دی / هزاروسیصد و نود وهفت
امیر امیری
______________________________________