گاهی وقتها دلتنگ میشی
دلتنگ که میشی کم حوصله میشی
کم حوصله که میشی، عصبی میشی و زود رنج
اونوقته که میخوای به زمین و زمان گیر بدی
اما با گیر دادن و داد و فریاد هم چیزی از دلتنگیت کم نمیشه و همچنان دلتنگی
گاهی وقتها دلتنگی ققط برای اونهاییه که نیستند
و گاهی دلتنگ افرادی میشی که هر لحظه کنارت حضور دارند و همراهتند
گاهیهم دلتنگیت از یه نوع دیگه ست
دلتنگ یک صدا
دلتنگ یک نگاه
گاهی دلتنگ یک اخلاق قدیمی
و گاهی دلتنگ روزهایی خوب
گاهی هم دلتنگ چیزایی که از دست دادی
چیزایی که میزان اهمیتشون ممکنه برای خیلی ها مهم نباشه و حال و هوای تو براشون مسخره به نظر بیاد،
اما برای تو مهمند؛ مهمند چون برای تو با ارزشند
چیزایی مثل
یه حس و حال خوب و یه حال و هوای پر مهر
و چه راحت این حال هوا خراب میشه وقتی که یه سری چیزها رو از دست بدی
چیزایی مثل
از دست دادن یه حس مالکیت ، از دست دادن یه اعتبار ، از دست دادن یه ارزش و یا از دست دادن...
اونوقته که حس و حالت بهم میریزه، اونوقته که دیگه آرامش نداری و اونوقته که میریزی بهم
و باز هم همچنان دلتنگی
دلتنگی و کم حوصله و عصبی
نمیشه بگی کدوم خوبه و کدوم بد
نمیتونه تفاوتی بذاری بین خوب و بد
تفاوتی بین از دست دادن یه حس مالکیت
یا از دست دادن یه اعتبار
گاهی همه چیز مثل یه زنجیره ست
و گاهی مثل یه پازل
و همین زنجیره و پازل مزخرف باعث میشه که حالت بد بشه
و از دست تو هم کاری بر نمیاد
تو میمونی و فقط نگاه و نگاه و نگاه
و سکوت و سکوت و سکوت
* امیر امیری *