بی وفا من در هوایت، بی هوا بغضم گرفت
بی صدا سوز نوایت، بی هوا بغضم گرفت
خواستم از خاطراتت، تلخی اش را کم کنم
خاطرم آمد صدایت، بی هوا بغضم گرفت
دست بر قابی، زعکست روی دیوار آورم
یادم آمد چشمهایت، بی صدا بغضم گرفت
بی تو در ثانیه ها، من لحظه ای غافل شدم
غافل از جور و جفایت، بی هوا بغضم گرفت
تا به کی بر قلب من خنجر زنی ای آشنا!
باز هم یاد خنده هایت ! بی هوا بغضم گرفت
بغض خواهد کشت ما را، چشمهایم خسته اند
بازهم افسوس یادت، بی هوا بغضم گفت