درد که باشد
خیال بافی مان خوب می شود
و شب که باشد
خیال بافی مان محسوس تر می شود
و هر شب
برای خودمان خیال می بافیم
خیال کسی که حتی برای لحظه ای نداریمش
اما بازهم خیالش را می بافیم
* امیر امیری *
امروز باز هم صدای زنگ ساعت را شنیدم
و این یعنی شروع روزمرگی های هر روزه ام
بیدار شدن،دوش گرفتن و روز را به شب رساندن
بازهم روزمرگی
آنقدر خودم را غرق در روزمرگی کرده ایم که دیگر فراموشم شده،
که مرگی هم هست
و هر لحظه ممکن است برسد
و اما امروز
خدارا شکر که امروز بازهم خورشید را دیدم
امروز هم زنده ام
شاید امروز فرصتی شود برایم
تا انسان خوبی باشم
تا از بار گناهانم کم کنم
و شاید امروز بشود کار خوبی کرد
دیروز که نشد
روز قبلش هم نشد
شاید امروز بشود
شاید
شاید
*امیر امیری *
حال و هوای روزهایمان شده پر از منیت و ادعا
ادعای شجاعت و بی باکی
ادعای درستی و نجابت
ادعاهایی از همه نوع و همه جنس
اما شب
شب حکایتش جور دیگر است
شب که می شود درونمان پر می شود از تفکرات و خیالات
و ذهنمان پر می شود از هزاران حرف
حرفهای گفته و نگفته
حرفهایی که شاید هیچگاه جرات گفتنشان را نداشته باشیم
اما هر شب برای خودمان مرورشان می کنیم
تا مبادا از یادمان بروند
چرا که میدانیم هیچگاه جرات بر زبان آوردنشان را نداریم
پس ما می مانیم و سیاهی شب و بیداری و تفکر
و صبح دوباره شجاع می شویم و پر از ادعا
و این حال هر شب و روز ما آدمهاست
آدمهایی به ظاهر شجاع و پرادعا
* امیر امیری *
به دلت بد راه نده!
شاید همین الان گوشی را بردارد
بدون هیچ فکری
بی ملاحظه
بنویسد ""دلم برایت تنگ شده""
به همین اندازه راحت...
به همین اندازه محال...!
گاهی باید رفت
نه برای رسیدن
فقط برای رفتن و دور شدن
بدون مقصد
بدون هدف
فقط باید رفت
* امیر امیری *
اغلب مردم به قصد فهمیدن گوش نمی دهند
آنها به قصد پاسخ دادن گوش می دهند
مشکل اغلب آدمها از جایی شروع میشه که
بخاطر مصلحت ، مهربونی و شعور
تو بحث ها کوتاه میان و سکوت می کنند
و به سادگی می گذرند
و درست همین موقع ست که دیگری فکر مکینه که
حتما حق با اون بوده
پس
یادمون باشه
که همیشه نباید گذشت
نباید کوتاه اومد و سکوت کرد
گاهی فریاد دوای درده
* امیر امیری *
نیش انسان هم از ره کین است
هم اقتضای طبیعتش این است
*امیر امیری*
هر روزمان شده سر زدن به خود
اما
گاهی لازم است که آدم، حال زندگیش را هم بپرسد
حال چشمهایش را
و حال دلش را
گاهی لازم است دستی به سر و رویش بکشد،
نوازشش کند
روبرویش بایستد و با تمام وجود تماشایش کند
پس از آن دل به دریا زده و بوسه ای از ته دل نثارش کند
تا شاید زندگی را بهتر فهمید و عاشقتر شد.
راستی، زندگی من،
حال دلت خوش باد؟؟
* امیر امیری *
کاش میشد برم
ساز دلی را امروز
پیش یک سازگر چیره سفارش بدهم
و بگویم استاد
تاری از بهر دلم میخواهم
هر صدایی بدهد،
هرچه باشد،
تنها،
کوک دائم باشد