از خـاک بر آمـدیم و در خاک می رویم
پس چه روست این همه نامردی و جنگ
* امیر امیری *
چه کسی می گوید:
که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست!!
دل ربودن ارزان،
دل شکستن ارزان،
دوستی ارزان است،
دشمنی ها ارزان،
چه شرافت ارزان!!
تن عریان ارزان!
آبرو قیمت یک تکه نان...
و دروغ از همه چیز ارزانتر...
قیمت عشق چه ارزان شده است
کمتر از آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده است
قیمت هر انسان!
میترسم از مردن
از مرگ و نابودی
از کفنی سپید و مکانی سیاه، تنگ و تاریک
میترسم از ماندن در قبر
می ترسم
میترسم چون نمی دانم که سپیدی کفنم تاریکی قبر را از بین خواهد برد یا سیاهی قبر،تن پوشم را نیز سیاه خواهد کرد؛
نمی دانم
اما هر چه هست میترسم
میترسم!
میترسم از فشار قبر و هجوم حشرات،
از خورده شدن و باقی نماندن
از تجزیه و انحلال
و با شجاعت فریاد میزنم ترس خویشتن را
و بازهم فریاد برمی آورم که می ترسم
هرچند که معتقدم تمام دلایلی که گفتم؛ بهانه ای بیش نبوده و دلیل ترسم چیزی نیست جز گناهکار بودنم!
آری میترسم و چون تمام وجودم را گناه فرا گرفته و شرمسارم از این همه گناه
می ترسم از این همه گناه
میترسم
ز دشمن می گریزم،
دوست می آید به جنگم
بر سر سفره احساس اگر جایی هست،
سخن ساده تبریک مرا جای دهید
خداندا..
این چه روزه ایست؟
روزه ای پُــرگناه!
روزه ای بـی نماز!
دهانی پَــر از دروغ!
زبانی پَــر از تهمت است و افترا و غیبت!
و لبانی که همه چیز می گویند جز ذکر تو!
و چشمانی که جستجو گرانه همه جا را می کاوند تا شاید جایی بیابند برای ارضاء هوس ها و شهوت ها این تن گناه آلود!
و دستانی که چنگ زده اند به سیگاری!
و ذهنی که همه چیز را در خود جای داده جز عبادت تو را!
* امیر امیری *
فریاد میزنم،، فـــریاد
که شاید همـرهــم گردی
که شاید مرحمم گردی
فریاد میزنم؛ فریاد
امان از دستتان،، فــریــاد
* امیر امیری *
خطا بر بزرگان گرفتن خطاست؟!!!!
انسان، انسان است و از انسانیت هیچ نمی داند
( امیر امیری)