سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خلـــوتگـــه دل
 
 RSS |خانه |ارتباط با امیر امیری| درباره امیر امیری|پارسی بلاگ
»» سوگلی ها


این روزها حالم خراب است، و شاید بهتر است بگویم حالمان خراب است، و من کمی بیشتر

پس از حال خراب خودم می نویسم

حالم خراب است از دیدن و لمس وجود نورچشمی ها و سوگلی ها (زن و مرد ) در سیستم اداری یک محیط فرهنگی.
افرادی کم مصرف، کم حضور ولی به شدت مورد توجه مدیران متملق پرور
اینان کسانی نیستند جز بله قربان گویانانی جیره خوار


هرچند که باید در طول این سالها به این موضوع عادت کرده باشم، اما خوشبختانه نه...
نه وقتی که به چشم میبینم که ارزش کارهای و اداری و شخصیتی ، عمده ای کاربلد از همکارانم(بجز خودم) فدای ناز و کرشمه و تصدق گفتن ها و تصدیق های یک عده خاص می شود تنها برای گرفتن ساعتی اضافه کار بیشتر و چشم پوشی از عدم حضورشان

ظاهرا که این روزها این روش کار مرسومتر و آسانتر است

پس چرا ما نمیتوانیم اینچنین باشیم؟

در طول این سالها، از نزدیک این موضوع را لمس کرده ام که وقتی این مقربان درگاه به عیش و نوش و کرامات بازی مشغولند، هستند افرادی که جورکش اونها باشند، جور آنها را می کشند و بیگاری می کنند تا مبادا ارباب رجوعی کلامی گوید و وجدانشان به درد آید

اما نحوه کارد کرد این جورکشان از نگاه یک مدیر یعنی:
چراغ سبز تو برای انجام کارهای بیشتر،
کارهایی بی مزد و منت، و نیز انجام کار این مقربان ریاست سوگلی پرور

اما.... یادمان باشد،
جایی باید ایستاد

ایستادن؛ برای درجا ماندن و تفکر کردن
ایستادن؛ برای سکوت، سکوتی کامل و مطلق
و سپس نگاهی به پشت سر،
تا ببینی که در طول اینهمه سال کار کردن چه به دست اورده ای و چه از دست داده ای؟
شاید کسب احترام و شناخته شدنت به عنوان یک نیروی کار خوب (شاید و شاید)


و در عوض
_
کسب بیماری های مختلف و دردهای دیر درمان
و صد البته اعصابی متشنج از دست این...
ولی

در مقابل تو ، سوگلی ها و نورچشمی ها همیشه مورد احترامند ، شاد و سروحال (که باز هم خدا را شکر )... شادند چون به شدت مورد توجه و محبتند و از همه نظر به خوبی تامین شده اند و میشوند و خواهند شد
و این رسم چندین و چند ساله عده ای از مدیران است.

یادت باشد که اگر هیچ کسب نکرده ای
حال باید ایستاد، برای مقابله و مطالبه گری و عدالت خواهی


راستی؛
من
* ایست کردم

* نگاهکردم
* فکرکردم
 و صد البته تغییرکردم

و حال من مانده ام و دنیایی تغییر

_________________________________
پ.نوشت اول:
امروز بجز من، عده ای دیگر هم تغییر کردند
و بدا به حال این سیستم متملق پرور که نمیدانم عاقبتش چه خواهد شد.

پ.نوشت دوم:
هر کس بدنبال چیزی است که ندارد
یکی به دنبال احترام
دیگری به دنبال توجه
و دیگری به دنبال شنیدن سخنان تملق آمیز

و اما من

من بدنبال عدالت

که میدانم نیست و نخواهد هم آمد

ولی دلم میسوزد برای این سیستم بیمار

_________________________________

از سری روزمرگی های

بیست و دوم / مهر / نود و هفت

 

امیر امیری

 

__________________________________



کلام دوستان ()
نویسنده : » امیـــر امیــری ( دوشنبه 97/10/17 :: ساعت 7:0 صبح )
»» لیست کل یادداشت امیر

نیاز آدمها
پول نان
گر بدی گفت....
دروغ
بگذار و بگذر
خنده
خیال
خوبی..!
چند شنبه ها
توبه
[عناوین آرشیوشده]

ابزار وبمستر

ابزار وبمستر