مدتهاست که حال عجیبی دارم
خوب یا بدش را نمیدانم
اما حالم بس عجیب است
چنان عجیب که خودم هم حیرانش گشته ام
انگار دلم از وجودم پر می کشد
گاهی شاد و گاهی غمگین
گاهی آرام و گاهی سرکش
انگار نه انگار که این حالم از آن من است
و انگار نه انگار که من مالکم و صاحب
انگار نه انگار که ....
دیگر واژگان شعر هم برایم غریبه اند
گویی دیگر شعرهایم نیز به غروب کرده اند
تا شاید طلوعی دیگر
* امیر امیری *