بازم سلام عليك.
ببين مهندس جون تو كه نميتوني اينجا منو ضايع كني اما ما ميتونيم(من و مهدي) آخه ما اينجا با هميم.ديروز تا شب كل وبلاگت رو خونديم خيلي خنديديم هرچند كه مهدي ميگه عاليه اما من ميگم افتضاحه
شماره تو هتو جواب بنويس ديگه..من كه نميخوام مهدي ميخواد
و اما
يه جواب براي آناليزور:
آره بابا بهش ميگفتن اژدهااااااااااا؛؛ همه دخترا هم ازش مي ترسيدن؛چون آقا وقتي عصباني مي شد كولاك ميكرد و همه چيز رو به هم ميريخت.از هيچكدوم از دخترا هم خوشش نميومد. اونها هي ميومدن سمتش و اين حاجي هي آتيش ميداد بيرون و همشون رو ميسوزوند..كاش من جاش بودم
زيبا بود: آزادي اسارتي دوباره است...
يادته دختراي كلاستون چون هميشه عصباني بودي و اونها ازت ميترسيدن بهت ميگفتن اژدهــــا؟؟
پس
چطوري اژدها؟
راستي هنوز سه تار ميزني؟
متاسفانه شماره اي ازت موجود نيست ـــ برام تو جواب برام بنويسش..من دارم توي گوگل،فيس بوك و بقيه جاها ميگردم تا بچه ها رو پيدا كنم..كافيه تو گوگل تايپ كني امير اميري اونوقت ببين چه محشري ميشه...خيلي معروفي ها
در ضمن زنگ بزنم كه باز حالم رو بگيري؟؟/ عمراً ---
خوشم مياد اينجا داري آبروداري ميكني و چيزي نميتوني بگي پس بهتره تا ميتونم بهت حال بدم تا قبل از اينكه دستت بهم برسه.
يك نشاني:
يادته يه زماني شعارت اين بود كه؛
زنـده باد خروس
سلام جناب مهندس
هر دو نوشته رو خوندم؛؛يكي از يكي زيباتر
حرفهات حقه..ولي گرفتن حق سخته و گاهي ناممكن.
ما كه آخرش نفهميدم تو تكنسين دامپزشكي هساي يا مهندس كشاورزي يا نويسنده و شاعر و يا شايد هم سياستمدار؟؟
تو همشون كه مدرك معتبر داري-فقط مونده اين آخري كه تو رو خدا اون رو هم يه كاريش بكن تا كلكسيونت كامل بشه.
كارت خيلي درسته مهندس